bum sb out
معنا: ناراحت کردن کسی – ناامید کردن کسی
Ex. I don’t want to bum you out, but we can’t afford to go on vacation.
نمی خام نا امیدت کنم ، ولی نمی تونیم از عهده رفتن به تعطیلات بر بیاییم
It burns sb that
معنا: باعث حسادت شدن – باعث عصبانیت شدن
موقعیت: وقتی که چیزی کسی را ناراحت کند یا کسی به چیزی حسادت کند
Ex 1. It really burns me that he treats her so badly.
واقعا منو عصبانی کرد که با او بیسار بدرفتاری کردند
Ex 2. It really burns me the way they treat us.
نحوه رفتار آنها با ما، منو عصبانی کرد
burst a blood vessel
معنا: عصبی شدن
Ex. After our bad marching, major burst a blood vessel and punished us with hundreds of push-ups.
بعد رژه بدمان، سرگرد عصبانی شد و با صد تا دراز نشست تنبیه مان کرد
your/sb’s business
معنا: امور فردی – کارهای شخصی
موقعیت: تمام اطلاعاتی که مربوط به یک نفر است و به شخص دیگری مربوط نمی شود
Ex 1. His mother should stay home and mind her own business .
مادر باید در خانه می ماند و کارهای خودش را انجام می داد
Ex 2. My personal life is none of your business .
زندگی شخصی من به شما مربوط نمیشود
Ex 3. “Are you going out with Kate tonight?” ” That’s my business .”
آیا امشب با کیت بیرون می روید؟ به خودم مربوطه
bust a gut
معنا: تلاش زیادی کردن – زیاد خندیدن
Ex 1. We busted a gut trying to get home on the dot.
تلاش زبادی کردیم تا سر وقت به خانه برسیم
Ex 2. I busted a gut, watching him try to feed the baby.
وقتی غذا دادن او به بچه را تماشا می کردم، از خنده روده بر شدم
bust sb out
معنا: انتقاد شدید کردن – سرزنش کردن
Ex. I busted him out for forgetting to pay me back.
او را شدیدا بخاطر فراموش کردن در پس دادن پول سرزنش کردم