blow-by-blow + account , description
معنا:
{گزارش / توضیح}
لحظه به لحظه – جز به جز – دم به دم
step-by-step + approach , direction , guide , instruction , tutorial
معنا:
{راهبرد ، راهنمایی ، دستوالعمل ، تدریس }
گام به گام – قدم به قدم – مرحله به مرحله
hand in hand
معنا: دست به دست
arm in arm
معنا: دست به دست – بازو به بازو
house-to-house + collection , enquiry , fighting , search , survey
معنا:
تحقیق، رای جمع کردن ، پول جمع کردن، مبارزه، جمع آوری ، فروشنده ، پرس و جو} خانه به خانه}
SYN door-to-door
door-to-door + enquiry , salesman + collection , fighting , search , survey
معنا:
فروشنده} دوره گرد}
تحقیق، رای جمع کردن ، پول جمع کردن، مبارزه، جمع آوری ، فروشنده ، پرس و جو} خانه به خانه}
blow-by-blow
blow-by-blow account
Ex 1. He gave us a blow-by-blow account of the incident.
گزارشی لحظه به لحظه از تصادف برای ما ارائه کرد
Ex 2. Rosemary gave me a blow-by-blow account of their trip.
رزماری گزارشی لحظه به لحظه از سفرشان به من ارائه کرد
Ex 3. We were given a long, boring, blow-by-blow account of his last golf game.
گزارشی لحظه به لحظه، دراز و خسته کننده از آخرین بازی گلف اش به ما ارائه کردند
Ex 4. The next two experts give a more blow-by-blow account of mounting economic difficulties.
دو متخصص بعدی گزارش لحظه به لحظه بیشتری از دشواریهای فزاینده اقتصادی ارائه کردند
step-by-step
Step-by-step instruction
Ex 1. This book gives step-by-step instructions for making curtains.
این کتاب دستورالعمل های قدم به قدم برای درست کردن پرده ارائه می کند
Ex 2. You can never experience the real satisfaction of growing roses well by following a list of step-by-step instructions
هرگز نمی توانی خرسندی کامل از رشد مطلوب رزها را با دنبال کردن لیستی از دستورالعمل های قدم به قدم تجربه کنی
Ex 3. Rich went through the instructions step by step.
ریچ قدم به قدم از دستورالعمل ها استفاده کرد
Ex ۴٫ Step-by-step instructions are included.
دستوارالعمل های گام به گام شامل می شود
Ex 5. There are step-by-step instructions and warnings about what not to do.
دستورالعمل ها و هشدارهای گام به گام برای نباید ها وجود دارد
Ex 6. The second assumption is that females require step-by-step instruction and continuing education in the arts and crafts of femininity.
فرضیه دوم این است که زنان به دستورالعمل قدم به قدم و تحصیل مستمر در هنرها و حرفه های زنانه نیاز دارند
Ex 7. With simple-to-follow, step-by-step instructions, Delia holds your hand through every stage of the ordeal.
دستورالعمل های گام به گام با یادگیری آسان، دلیا در طی هر مرحله از امتحان کمکت می کند
Ex 8. This handy book has step-by-step instructions and clear illustrations.
این کتاب سودمند دستورالعمل های قدم به قدم و توضیحات شفافی دارد
step-by-step tutorial
Ex ۱٫ Some sites offer step-by-step tutorials.
برخی سایتها آموزشهای قدم به قدم را پیشنهاد می کنند
step-by-step direction
Ex ۱٫ Each card has step-by-step directions on one side.
هر کارت در یک طرفش راهنمایی های قدم به قدمی دارد
step-by-step guide
Ex 1. Mike Palmer gives you a step-by-step guide to making a fast start in 1991.
مایک پالمر از چگونگی شروعی سریع در سال ۱۹۹۱، راهنمایی قدم به قدمی برای شما ارائه می کند
Ex 2. a step-by-step guide to making it in the music business
راهنمایی گام به گام برای وارد کردن آن در بازار موسیقی
Ex 3. a step-by-step guide to creating your own website
راهنمایی گام به گام برای درست کردن وبسایت اختصاصی خودتان
Ex 4. Just follow our simple step-by-step guide now and unleash the stellar power of your mobile phone.
اکنون فقط راهنمایی قدم به قدم و ساده ما را دنبال کنید و قدرت نامحدود را از تلفن همراهتان جدا کنید
Ex 5. Follow our step-by-step guide.
راهنمایی قدم به قدم ما را دنبال کنید
Ex 6. Routines detailed in this step-by-step guide can be used with Windows 3.0 or 3.1.
کارهای روزمره توضیح داده شده در این راهنمایی قدم به قدم، با ویندوز ۳ یا ۳٫۱ قابل استفاده هستند
step-by-step approach
Ex 1. They have realised the effectiveness of the step-by-step approach, the moderate image and the long-term plan.
آنها کارایی نظریه گام به گام را در تصویر ذهنی متعادل و طرح بلند مدت دریافت کرده اند
Ex 2. The step-by-step approach was adopted and the high degree of success achieved can be largely attributed to this strategy.
نظریه گام به گام اتخاذ شد و درجه والای موفقیت بدست آمده تا حدود زیادی به این راهبرد نسبت داده می شود
Ex 3. In Britain there is a preference for a tactical step-by-step approach against a background of traditional consensus.
در بریتانیا، نظریه قدم به قدم فنی در مقابل دورنمایی از وفاق سنتی ارجحیت دارد
Other examples
Ex 1. Take each lesson step by step.
هر درس را قدم به قدم به کار بگیرید
Ex 2. Here, we show step-by-step how you could fit the new Leisure sink.
اینجا، ما قدم به قدم نشان می دهیم که چطور می توانید تفریحی جدید را متناسب کنید
Ex 3. Its very imperfection is powerful testimony of its ancient history, a history of step-by-step change rather than of deliberate design.
نقص اصلی اش مدرک قوی از تاریخ باستانی اش است، تاریخ تغییر قدم به قدم تا تاریخ طراحی سنجیده آن
Ex 4. Pupils need clear step-by-step explanations in order to avoid confusion.
دانش آموزان برای اینکه دچار سر در گمی نشوند به توضیحات قدم به قدم شفاف نیاز دارند
hand in hand
Ex 1. They strolled hand in hand through the flower garden.
آنها دست در دست داخل باغ گل قدم می زدند
arm in arm
Ex 1. A couple were walking on the beach arm in arm.
زوجی دست در دست در ساحل قدم می زدند
Ex 2.They walked along the beach arm in arm.
آنها در امتداد ساحل دستدر دست پیاده روی کردند
house-to-house
house-to-house collection
Ex 1. The street collection raised £۲۵۵٫۴۱ and the house-to-house collection realised £۲,۹۲۸٫
کمک های خیابانی ۴ ملیون تومان افزایش داشت و کمک های خانه به خانه ۵۰ ملیون تومان ارزیابی شد
Ex 2. Another was a newcomer to our church and to our city, doing an Edinburgh house-to-house collection for the first time.
یک نفر دیگر تازه وارد به شهر و کلیسا داشتیم، که در ایدن بورگ برای اولین بار گدایی می کرد
Ex 3. We will be making street and house-to-house collections during Battle of Britain Week.
طی هفته جنگ بریتانیا اعانه های خیابانی و خانه به خانه جمع خواهیم کرد
Ex 4. But there were no authorised house-to-house collections, said a spokesman.
سخنگو گفت: امّا کلکسیون های مجاز خانه به خانه وجود ندارد
house-to-house enquiry
Ex 1. Detectives yesterday carried out house-to-house enquiries in the hope of tracking the gang.
دیروز کاراگاهان بازرسی های خانه به خانه به امید ردیابی گانگستر انجام دادند
Ex 2. Police officers carried out house-to-house enquiries.
افسران پلیس جستجوهای خانه به خانه را اعمال کردند
Ex 3. Road blocks were set up and a helicopter brought in from Manchester as police began house-to-house inquiries.
موانع جاده ای درست شد و بالگردی از منچستر همکاری کرد تا اینکه پلیس بازرسی های خانه به خانه را شروع کند
house-to-house search
Ex 1. Peacekeeping troops set up road blocks and conducted house-to-house searches.
سربازان حافظ صلح موانع جاده ای درست کردند و جستجوی خانه به خانه را هدایت کردند
Ex 2. It was Major Volpi who had been given responsibility for putting up road-blocks and carrying out house-to-house searches.
سرگرد ولپی بود که مسئولیت ساختن ایست بازرسی ها و انجام بازرسی های خانه به خانه را بر عهده داشت
Ex 3. Some 200 militants were arrested in house-to-house searches beginning on April 13.
بیش از ۲۰۰ آشوب طلب در جریان جستجوهای خانه به خانه شروع شده از ۱۳ آوریل دستگیر شدند
Ex 4. Police are conducting house-to-house searches in the area where the girl disappeared.
پلیس جستجوهای خانه به خانه را در منطقه ای که دختر ناپدید شده بود هدایت می کرد
Other examples:
Ex 1. A minute earlier he had been feeling sorry for the men who were still out on house-to-house questioning.
یک دقیقه پیش برای مردانی که هنوز از بازجویی قسر در رفته بودند، اظهار تاسف کرده بود
Ex 2. Culley ordered a house-to-house in the area.
کالی دستور جستجوی خانه به خانه را داد
Ex 3.He found Kerseyn, sitting at the desk in an upstair, borrowed office surrounded by house-to-house reports prepared on the premises.
کرسین را در حالی پیدا کرد که در ایوان پشت میز نشسته یود و اداره ی اجاره ای با اخبار خانه به خانه احاطه شده بود که بر اساس این قضایا آماده شده بود
Ex 4. Police went house to house looking for the girl.
پلیس برای پیدا کردن دختر جستجوی خانه به خانه انجام داد
Ex 5. The Pearl has a 6,500-strong sales force which collects insurance premiums and arranges policies by the simple expedient of house-to-house calls.
مروارید ۶۵۰۰ پیشنهاد بزرگ فروش دارد، چیزی که ودیعه های بیمه را جمع آوری می کند و بیمه نامه هایی با تدبیر ساده از تماس های خانه به خانه ترتیب می دهد
door-to-door
door-to-door search
Ex 1. From Harare come reports of torture centres and door-to-door searches by Zanu thugs.
از هارار مبنی بر مراکز شکنجه و جستجوهای خانه به خانه توسط قلچماق های زانو خبرهایی می رسد
Ex 2. More than 100 households will be surveyed in the door-to-door research.
بیش از ۱۰۰ خانواده در جستجوی خانه به خانه بازرسی خواهند شد
a door-to-door salesman
Ex 1. Salesmen warning DOOR-TO-DOOR salesmen are posing as Fire Brigade representatives to sell potentially lethal fire extinguishers, it has been disclosed.
فروشندگان هشدار می دهند که فروشندگان خانه به خانه خود را بجای نمایندگان آتش نشانها جا می زنند تا غیر قانونی کپسول های آتش نشانی کشنده را بفروش برسانند، تازه فاش شده است
Ex 2. Seniors are bombarded with advertisements, phone calls and door-to-door salespeople insisting that living trusts work best for everyone.
اراشد با آگهی ها، تماس های تلفنی، فروشندگان خانه به خانه مورد هجوم قرار گرفتند، و اصرار دارند که ایمان قوی برای هر کسی خیلی موثر است
Other examples:
Ex1. In 1964, I campaigned door to door for Lyndon Johnson.
درسال ۱۹۶۴، خانه به خانه برای لیندون جانسون تبلیغ می کردم
Ex 2. I am glad I don’t have to work door-to-door.
خوشحالم که نباید خانه به خانه کار کنم
Ex 3. Mopping up extra 124% Liz Dolan DOOR-to-door brooms and buckets seller Betterware is cleaning up in the recession.
افزایش بیش از ۱۲۴ درصد لیزدولان، فرشنده سطل و جاروهای بترور، در حال نابود شدن در رکود اقتصادی است
Ex 4. The church visitors were intensely embarrassed shortly after we had agreed to have door-to-door visitation for a forthcoming town mission.
بازدید کنندگان کلیسا کاملا شرمنده شدند بعداز اینکه توافق کردیم تا بازدید خانه به خانه برای عملیات شهری آینده داشته باشیم
Ex 5.They will be raising funds through the door-to-door collections.
آنها هزینه ها را در مدت جمع آوری خانه به خانه را افزایش خواهند داد
با کمی دقت در جملات میتوان قالب ها و اصطلاحات زیر را یاد گرفت
Give + blow-by-blow account
Put up roadblock
Set up roadblock
On April 13
Police + plural verb
In the hope of + ing
From Tokyo come reports از توکیو خبرهایی میرسد مبنی براینکه